نحوه رفتار با کارکنان سوالی است که ذهن مدیران بسیاری را به خود مشغول کرده است. چگونگی و نحوه برخورد با کارمندان یکی از اساسی ترین دغدغه های مدیران است. چرا که امروزه مدیران این موضوع را متوجه شده اند که بخشی از مشکلات عملکردی و رفتاری ، بی انگیزه گی کارمندان ناشی از عدم رفتار مناسب با کارکنان و نداشتن مهارت در برخورد با کارمندان است.
آموزش و یادگیری نحوه رفتار با کارکنان از حیاتی ترین مهارتهای فردی مدیر است.
چگونه با کارمندان خود رفتار کنیم؟
به عنوان یک مدیر شماهم برند رفتاری خاص خود را دارید شیوه ای که با کارکنان خود رفتار می کنید جایگاه شما را به عنوان نوعی خاصی از یک کالا در میان با ارزش ترین مشتریان و کارکنان مشخص می کند. ویژه گی های ذاتی شما تعداد زیادی از مشخصه هایتان را به مشتریان منتقل می کند. “وقتی که مردم تعهدات برند مدیریتی شما را تجربه می کنند و تصمیم می گیرند که به عنوان مشتری به شما وفادار باقی بمانند یا خیر اینها لحظات واقعیست”. شیوه ای که هر روز با کارکنان برخورد می کنید حتی در زمانهای بی اهمیت تعهدات برند را ایجاد می کند و همچنین مشخص می کند که چقدر مشتریان شما به شرکت و اداره ی شما وفادارهستند.
شیوه ی برخورد روزانه با کارکنان تعهدات برند شما را ایجاد می کند.با فرض اینکه اساسا رفتار انسانی مناسبی دارید، برند رفتار مدیریتی شمامی تواند انواعی از ویژگی ها را داشته باشد و جذاب هم باشد. فقط لازم است که تجربه ی احساسی که می خواهید کارکنان داشته باشند را ایجاد کنید و در نتیجه این تجربه رابرای مشتریان هم فراهم کنید.
عادات شخصی شما، باید استانداردهای با کیفیتی که از تیم انتظار دارید را نشان دهد.اگر خواستار اداره ای سازمان یافته، مرتب و تمیز هستیدمحل کار خود شما چقدر تمیز است؟ اگر خواستاراین هستید که کارکنان شما به خوبی و درستی با مشتریان حرف بزنند، آیا نحوه صحبت کردن شما چنین استانداردی را برآورده می کند؟ از دایره لغات مناسب برای این کار استفاده می کنید؟ آیا کلماتی که استفاده می کنید لحن درست آداب معاشرت را نشان می دهند؟ آیا به گونه ای لباس می پوشید که از کارمندانی که بامشتریان سر و کار دارند انتظار داشته باشید که مانند شما لباس بپوشند؟
آیا با کار کنان خود به شیوه ای برخورد می کنید که از آنها انتظار دارید با مشتریان همانگونه برخورد کنند؟اگر خواهان یک خدمت بسیار خوب به مشتریان از جانب بخش خود هستید باید به گونه ای با کارمندان رفتار کنید که گویی در حال ارائه خدمتی بسیار خوب به آنها هستید. آیا تماس های تلفنی و ایمیل های کارمندانتان را سریع پاسخ می دهید؟آیا به قرارهایی که با آنها گذاشتید احترام می گذارید؟آیا رازهای آنها راپیش خود نگه می دارید؟آیا وقوع اشتباهات ساده و نادر را به حداقل می رسانید؟آیا شما با فرهنگ کلی شرکت تطابق دارید؟
شرکت هایی که مشتریان آنها خواستار تجربه های رسمی و جدید هستند توسط کارکنانی که به شیوه ای رسمی و جدید رفتار می کنند، بهترین خدمات را دریافت می کنند. خود این کارکنان هم بهترین خدمات را از مدیرانی با رفتار ظاهری رسمی تر دریافت می کنند.
رفتار با کارمندان تان مهمترین بخش از مدیریت را تشکیل می دهد. بسیار در سازمانهایی بودیم که با توجه به پوشش دهی بالای مادی چالش شدید ریزش نیرو گریبانشان را گرفته بود. پس از انجام مطالعات وبررسی ها متوجه به رفتار غیر مناسب و غیر هوشمندانه مدیریت با کارمندان می شدیم. یک مدیر یا“دپارتمان منابع انسانی” موفق و ماندگار در درجه اول باید بداند که مهمترین مشتری هر سازمان کارمندان آن سازمان هستند، مادامی که کارمندان شما به شما و سازمانتان عشق و علاقه ندارند انتظار وفاداری ازآنها نداشته باشید!به عنوان یک مدیر شما هم باید برند رفتاری خاص خود را داشته باشید. شیوه ای که با کارکنان خود رفتارمی کنید جایگاه شما را به عنوان صاحب برند در میان با ارزشترین مشتریان و کارکنانتان مشخص می کند. در ابتدای صحبتهایم به این نکته اشاره کردم که مهمترین مشتری هر سازمانی کارمندان آن سازمان هستند.
فرض کنید که شما به عنوان مدیر در جایگاه برند و کارمندانتان در جایگاه مشتریان شما هستند.خوب در اینجا ویژه گی های ذاتی شما تعداد زیادی از مشخصه هایتان را به مشتریان منتقل می کند. وقتی که مردم تعهدات برند مدیریتی شما را تجربه می کنند و تصمیم می گیرند که به عنوان مشتری به شما وفادارباقی بمانند یا خیر. اگر شما به تعهدات خود به عنوان برند پابند باشید قطعا مشتریان شما وفادار می میانند. شیوه ای که هر روز با کارکنان برخورد می کنید حتی در زمانهای بی اهمیت تعهدات برند مدیریتی راایجاد می کند و همچنین مشخص می کند که چقدر مشتریان یا همان کارمندان شما به شرکت و اداره ی شما وفادار هستند.
شیوه ی برخورد روزانه با کارکنان تعهدات برند شما را ایجاد می کند.با فرض اینکه اساسا رفتار انسانی مناسبی دارید، برند رفتار مدیریتی شما می تواند انواعی از ویژگی ها را داشته باشد و جذاب هم باشد.فقط لازم است که تجربه ی احساسی که می خواهید کارکنان داشته باشند را ایجاد کنید و در نتیجه آنها را به سازمانتان پایبند کنید.عادات شخصی شما، باید استانداردهای با کیفیتی که از تیم انتظار دارید را نشان دهد. از طرفی رفتار شما در سازمانتان آینه رفتاری کارمندانتان هست. بگذارید با یک مثال برایتان این موضوع را ملموس تر کنم . یکی از سازمانهایی که ما مدت طولانی همکاری داشتیم کلیه مدیرهای میانی رفتاربسیارحمایت می کردنند از تیم تحت نظرشان این موضوع برای ما بسیار جالب بود بررسی و مطالعه روی افراد آن سازمان متوجه شدیم که این رفتار ناشی از الگو برداری از مدیریت می باشد. مدیریت مجموعه که بسیار از اعضای تیم خود حمایت می کرد این رفتار را تبدیل به یک فرهنگ سازمانی کرده بود. اگر خواستار اداره ای سازمان یافته، مرتب و تمیز هستید محل کار خود شما چقدر تمیز است؟ اگر خواستار این هستید که کارکنان شما به خوبی و درستی با مشتریان حرف بزنند، آیا نحوه صحبت کردن شما چنین استانداردی رابرآورده می کند؟ از دایره لغات مناسب برای این کار استفاده می کنید؟ آیا کلماتی که استفاده می کنید لحن درست آداب معاشرت را نشان می دهند؟ آیا به گونه ای لباس می پوشید که از کارمندانی که با مشتریان سر و کار دارند انتظار داشته باشید که مانند شما لباس بپوشند؟
آیا با کار کنان خود به شیوه ای برخورد می کنید که از آنها انتظار دارید با مشتریان همانگونه برخورد کنند؟ اگر خواهان یک خدمت بسیار خوب به مشتریان از جانب بخش خود هستید باید به گونه ای با کارمندان رفتار کنید که گویی در حال ارائه خدمتی بسیار خوب به آنها هستید. آیا تماس های تلفنی و ایمیل های کارمندانتان را سریع پاسخ می دهید؟ آیا به قرارهایی که با آنها گذاشتید احترام می گذارید؟ آیا رازهای آنها را پیش خود نگه می دارید؟ آیا وقوع اشتباهات ساده و نادر را به حداقل می رسانید؟آیا شما با فرهنگ کلی شرکت تطابق دارید؟
شرکت هایی که مشتریان آنها خواستار تجربه های رسمی و جدید هستند توسط کارکنانی که به شیوه ای رسمی و جدید رفتار می کنند، بهترین خدمات را دریافت می کنند. خود این کارکنان هم بهترین خدمات را از مدیرانی با رفتار ظاهری رسمی تر دریافت می کنند.
به طور کلی همیشه این نکته را مد نظر داشته باشید که کارمندان وفادار شما را در میان راه تنها نمی گذارند، با مشتریان شما رفتار مناسب دارند، ناراحتی خود را با کم کاری تلافی نمی کنند، آنها طوری درسازمان شما فعالیت می کنند که گویی هر کدام مالک این سازمان هستند. اما این إحساس مالکیت وتعلق خاطر را شمایید که در نیروهای خود ایجاد می کنید. شمایید ک بار فتار و احترام به آنها می قبول که این سازمان متعلق به تک تک افراد است و نقش هر کدام را از واحدهای خدماتی تا مدیران ارشد در رسیدن به تارگت نهایی برایشان شفاف می کنید، افراد تیم شما علاوه بر اینکه مستحق رفتار پر احترام ودر خور شان از سمت شما هستند نیازمند این هستند که بدانند برای سازمان شما و در رسدن به اهداف و تارگتها مفید و ارزشمندند.